کمیک
سلام سلام
خیلی وقت بود من نبودم
اما الا با یک کمیک آمدم با اسم
وقتی خواهرت می گوید آنجا را نگا
برو ادامه تا بخوانی
سلام سلام
خیلی وقت بود من نبودم
اما الا با یک کمیک آمدم با اسم
وقتی خواهرت می گوید آنجا را نگا
برو ادامه تا بخوانی
الان ساعت ۶ :۰۱ دقیقه است
و من بیدارم
جنی : آبجی
من : بله
جنی : من ........
میخوام برم پیش بلک پینک :(
من : ساعت ۱ صبح
جنی : قانع شدم
جغد نباشین
تا آبجیتون دیوونه نشه
جنی : اهم اهم
سایونارا
کنچیوا مینا سان
خب من کلاس آموش میزارم
من پست میزارم ادامه مطلب آموزش زبان
ادامه مطلب رمزی میشه
جلسه ای ۵ نظر به ثابت
مخصوص اوتاکو ها ^،^
امروز تا سکه هام تموم نشه ول نمی کنم
بلاگکیس عزیز جوابم رو داده
گفتم ۳ تا سکه به هر مخاطب بده
بعد بلگکیس هنگید
مِن مِن کرد 😑
_________
^،^
خب بزیم اصل مطلب
آبجی بلوم داره دامپزشکی حیوانات خانگی اوسی میزنه
حیوون خونگی اوسی میفروشه
و موشکل خیلی عزیزان
اینه
کپی کرده؟
خیر
خودش ادیت میکنه
لینک داپزشکیش
Dampezshk.blogix.ir
هنوز افتتاح نشده
تو این هفته میشه
تعداد نظرات
کاترین هارت کراز
هر ۲۴ ساعت ۱ دونه
کسایی که دادن
بلوم
بلوم
بلوم
بلوم
بلوم
رولان
بلوم
درخواست
لینک
خوش اومدی
بازم بلوم
خوش اومدم
ولی فکر کنم
دیر اومدم
😑
اگر دنیا برعکس شه
🗞خیابونرو ما راه می رفت 🗞
🏵بستنی مارو لیس میزد 🏵
📚ما به معلممون درس میدادیم 📚
🌊ما به معلم نمره میدادیم 🌊
❣اسم هامدن چپه میشد ❣
🐉کاترین= نیرتان 🐉
و بهترینش این بود که :
مامانم : مگه نگفتم برو گوشی بازی کن
من: دارم درس میخونم
بد ترینش
💧ما پیر به دنیا میومدیم جوون می مردیم💧
☀️ما سر کار می رفتیم مامان بابامون مدرسه ☀️
___________
حالا باز به جرمی توماس گیر بدین
چرا میراکلس نمیدن بدبختی
باید خدا رو شکر کنیم دنیا برعکس نبود
🤣
ساعت ۷ و ۴۵ ساعت زنگ بخوره
با چشمان خابالو بیدار شی
و بابا با دنپایی دنبال جنی میدوئه
😑
جنی : پایان روز مرد و آغاز حکمرانی خواهران
هارت کراز مبارک
جنی در اتاق من میدود و در را می بندد
من : بهتره با غلط کردم دعوه رو تموم کنی
جنی : بابا کاترین میگه حکمرانیت یروز بود
من : جانم!
بابا در را میشکند و من با قدرتم نامرعی میشوم
جنی دستم را میگیرد
جنی: الفرار
بسوی اتاق بلوم و کارمن
جنی و من : برین کناررررررررررر
من و جنی و کارمن و بلوم برتخت افتادیمممممم
جنی : چه قدر گوش کردین
پدر دو کوسن به کله ی من و جنی میزند
من: مخم پاش پاش شد
جنی : هی هی ( با خجالت)
من ویززززززز از دم گوش بابا رد شدم (با سرعت دیودن)
خوب دیگه بعد داستان کیوتک ( داستان یک پارتی)
میرسیم به اصل مطلب
پایان روز مرد
جنی : وآغاز حکومت ۳۶۴ روزه ی خواهران مبارکککککککک
من: گفت دیگه 😑
سلامممممم
من
سان استار
نویسنده ی این وب خوشگلم
+
دستیار کاترین جان
+
برای بیوگرافی برو ادامه