داستان نوروزی

💙ℂ𝕙𝕚𝕜𝕪𝕠💙 · 06:40 1400/01/01

سلام سلام سه روز نبودم ها عید شد عجب

سال به هم زدیم چشم تمام شد آآنه چشم به هم زدیم سال تمام شدا

خب داستان تک پارتی برای خونه تکونی هید آوردم

از زبان آواز دریا (M)

سه ساعت مانده به پایان ماه به پایان فصل به پایان سال به پایان دهه به پایان قرن ..... مروارید مادر بیا حیاط را تمیز کنیم می گویم : الا مامان . بله ما دقیقه نود خونه تکونی می کنیم . می روم تو حیاط و به مامانم می گویم : وظیفه های بقیه ی خاله ها و دهتر خاله هام چیست ؟ می گوید : خاله ریتیت و دختر خاله سانت پشت بوم و سخف های برجک ها و اینها خاله کاترینت و دخترخاله رزیت تبغات پایینی و خاله جنیت و دختر خاله جیسوت تبغات وسطی خاله رولانت و دختر خاله ........ تبغات بالایی خاله مرینتت و دخترخاله آلیست دیوار ها را من و تو هم حیاط و باغ را . شاید برایتان سوال پیش بی آید که مگه ما توی قصر زندگی نمی کنیم ؟ پس چرا همه کار ها را خودمان می کنیم ؟ چون یا به قل مامانم زیرا ما قدرت های خاص داریم که با آنها کار ها راحت تر پیش می رود و برای همین زیاد خدمت کار استخدام نکردیم . مامان می گوید اول زمین را آب و جارو ظمی کنیم . بعد یک سطل آب می دهد دستم و می گوید هر جا را گفتم آب بریز اینجا آنحا اونجا ..... همینطور که من آب می ریختم مامان تمیز می کرد شاهزاده به این خاکی ندیده بودی نه ؟ 😂 هواسم پرت شد یکهو همه سطل را خالی کردم روی مامانم ! ای داد دوباره داره دیوانه می شود پا داره می یاد بالا اوه اوه دمپایی خوش دستاش هم پاشه می گویم الفرار و فرار می کنم خدایا آخه این چه کاری بود آخر سالی من کردم سطل آب دستم بود و داشت آب های باقی مانده از تهش می ریخت مامانم هم که همانطور که دنبال من بود پاهاش به دو تا دستمال طی چسبیده بود همانطور که می آمد همه جا داشت تمیز می شد آخرش که‌ از نفس می افتم همه ی آب ها خالی شده بود همه ی باغ حیط را دوییده بودم ناگهان کسی نوازشم می کند ! مادرم بود با لبخندی گرم گفت : عزیزم منکه نمی خواستم بزنمت ،😮 می خواستم برم آب بیارم حالا ایب نداره به یک ساعت و نیم کار باغو تمام کردیم .‌ جان !!! 🤯 ناگهان یک سطل آب خالی می شود رو کلم خیس آب شدم یکی از بالای سرم می گوید : موش نه خرچنگ آب کشیده همش توی 

ساحله ‌‌‍‌‌. دختر خاله سانمه الا می کشمش داد می زنم : اگه دستم بهت برسه . خاله جنیم از همان بالا می گوید : اگه دستم بهت برسه دیگه واسم هیشکی مثل تو قشنگ نیست عشق منی دیوونه . اینم وضعیت ما و مادرمون و خاله ها و دخترخاله هامون تو عید موقع خونه تکونی

                                    خلاصش عید مبارک